یکی از مهمترین ارکان دموکراسی و یا به عبارتی کانالیزه کردن خواست های مردم برای مشارکت سیاسی که اتفاقا از مهمترین اهداف توسعه سیاسی نیز هست وجود احزاب و فعالیت مستمر و مستقلانه انان در حیات سیاسی است.بیشک نقش احزاب را در توسعه سیاسی نمیتوان نادیده گرفت. با شروعبهکار خانه احزاب، یکی از موانع بزرگ بر سر راه فعالیت تشکلهای سیاسی برداشته شد و احزاب هرکدام با نگرشهای مختلف با تفاهم بر سر ادامه فعالیت قانونمند، مسیر جدیدی را برای ادامه کار ترسیم کردند.
احزاب و گروههای سیاسی در انتخابات باید برای بهدستآوردن سهمی بیشتر در اداره کشور، افراد شایستهتری را معرفی کنند. هرقدر کشور به سمت افزایش فعالیت احزاب حرکت کند، طبعا شور سیاسی بیشتری نیز ایجاد خواهد شد. درحالحاضر ٢٥٠ مجموعه حزب و گروه سیاسی بامجوز در کشور فعال هستند که تحرک انتخاباتی آنها میتواند نقش مؤثری در ایجاد نشاط سیاسی داشته باشد. تحقق این امر نیازمند رعایت الزامات دوجانبه میان احزاب و نهادهای مسئول است.در ایران با وجود اینکه احزاب قدمتی صدساله دارند، اما هنوز نتوانستهاند نقش مؤثر خود در توسعه سیاسی و اجتماعی کشور را ایفا کنند. کمکاری بیشتر احزاب و موسمیشدن فعالیت آنها، ناشی از همین توسعهنیافتگی است. با اینکه دهها حزب، تشکل، جمعیت و جبهه در کشور به ثبت رسیده است، اما این گوناگونی در کمیت نتوانسته بر کیفیت فعالیت احزاب بیفزاید.
جدی گرفته نشدن نقش احزاب در ایران یکی از مهمترین عوامل یا به عبارتی موانع توسعه سیاسی کارامد و ژله ای بودن فضای سیاسی ایران است.این امر موجب گردیده که نه تنها نقش احزاب جدی گرفته نشود بلکه خود فعالین حزبی نیز بر موسمی و غیر دایمی بودن فعالیت های خود اذعان میکنند. افتی که متاسفانه موجب میگردد که اعتماد مردم را نسبت به نقش واقعی انان بسیار کمرنگ نماید.این امر در هر دو جریان سیاسی ایران به خوبی قابل مشاهده است.هر چند انتخابات اخیر مجلس برای اولین بار حداقل در پایتخت و برخی شهر های بزرگ نشان داد که مردم هم تمایل دارند به برنامه ها و هویت های فکری رای بدهند نه اشخاص.پیروزی لیست امیددر تهران ملاک خوبی برای دقت و توجه بیشتر جریان های سیاسی بر این امر است . گروه ها و فعالین و نخبگان سیاسی باید تمرکز بیشتری بر این امر در انتخابات های پیش رو داشته باشند.
هر چند که برخی از افراد برامده از لیست مورد حمایت دولت و اصلاح طلبان تمایل زیادی برای همکاری پس از پیروزی به خصوص در فضای مجلس نشان ندادند که به نظر میرسد با توجه به فضای سیاسی ایران و تنگناها خیلی غیر واقع گرایانه هم نیست.اما این موضوع درست نقطه ایست که باید بران پافشاری نماییم و در واقع حداقل پاشنه اشیل اصلاح طلبان و حامیان دولت است. چرا که میتواند موجبات دلسردی رای دهندگان خود را فراهم نماید.طرح این مساله نه برای انتقاد از منتخبین است نه نقد فضا، بلکه میخواهد نشان دهد که کمرنگ بودن نقش احزاب تا چه اندازه می تواند تاثیر گذار باشد در شفاف سازی برنامه ها جایگاه فکری و سیاسی افراد که جریان های سیاسی و از طرف دیگر مردم و رای دهندگان بتوانند به اهداف یا حداقل خواست های خود برسند.این امر به خصوص برای اصلاحطلبان و جریان های حامی دولت بسیار ضروری به نظر میرسد چرا که پایگاه رایشان در بین طبقات متوسط است که خواست های دقیق و هدفمند را دنبال می کند و سریعا با توجه به سابقه تاریخی و تجربه در صورت نتیجه نگرفتن از مشارکت خود منفعل میگردد.
این امر می تواند در انتخابات پیش رو حد اقل در انتخابات شورا های شهر به یاری اصلاح طلبان بیاید این است که بزرگان قوم با توجه به حداقل اموزه های خود به تجربه حزبی تن در بدهند و ضمن قبول کاستی های احزاب به نظر میرسد پذیرش نقش ان ها در اینده می توانمد بسیار مورد بهره برداری انان و تقویت مردم سالاری شفافیت فضای سیاسی و ابهام زدایی از افضا ی سیاسی گردد.
زهرا همتی